دیشب یه پشه نیشم زدپاشدم دنبالش
کردم،بالاخره گوشه اتاق گرفتمش.
اومدم بکشمش یهو گفت:
بابا!
.
.
.
.
راست میگفت من باباش بودم...
آخه خون من تو رگهاش بود!
(تا صبح تو بغل هم گریه کردیم)
دیشب یه پشه نیشم زدپاشدم دنبالش
کردم،بالاخره گوشه اتاق گرفتمش.
اومدم بکشمش یهو گفت:
بابا!
.
.
.
.
راست میگفت من باباش بودم...
آخه خون من تو رگهاش بود!
(تا صبح تو بغل هم گریه کردیم)